تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:7 PM | نویسنده : بريالي محمدي

 

 

موقعیت جغرافیایی فراه:

ولایت باستانی فراه در جمع وسیعترین ولایات افغانستان قرار داشته و در غرب کشور موقعیت دارد.

این ولایت از شمال به ولایت هرات، از جنوب به ولایت نیمروز، از شرق به ولایت هلمند و از جانب غرب، حدود ۲۹۰ کیلومتر، با کشور جمهوری اسلامی ایران هم سرحد می باشد.

مساحت این ولایت (۴۹۳۳۰۰) کیلو متر مربع بوده و حدود (۶۵۰) متر از سطح بحر ارتفاع دارد. اقلیم آن نیمه صحرایی و دارای تابستانی فوق العاده گرم بوده و زمستان آن معتدل و کم باران میباشد. تند بادهای موسمی اکثراً در زمستان و تابستان در این ولایت میوزد که بنام سیاه باد و تفت باد یاد میشود.

ولایت فراه که از جمله ولایات گرمسیر کشور است، درجه حرارت آن در تابستان ها اکثراً (۴۵+) درجه سانتی گرید بوده و در زمستان ها گاهی تا (۲-) درجه سانتی گرید تنزیل می یابد.

ولایت فراه در طول البلد (۶۲-۷۰) درجه شرقی و عرض البلد (۳۲-۲۲) درجه شمالی قرار دارد.

مقدار بارندگی در این ولایت سالانه بطور اوسط بین 50- 100 میلی متر بوده و در ارتفاعات مقدار آن تا 200 میلی متر نیز میرسد.

ولایت فراه حدود ( ۴۸۰۰۰۰۰(  هکتار زمین زراعتی داشته که از جمله، ۵۶۰۰۰۰ هکتار آن زمین زراعتی آبی و فیصدی کم آن ( درمراتع مرتفع شرق فراه ) بطور للمی زرع می گردد.

علاوتاً در موازی (۶۲۰۰۰ ) هکتار زمین آن نیز، غله جات، سبزیجات و حبوبات زرع می شود.

حدود نود فیصد مردم ولایت فراه به زراعت و مالداری اشتغال داشته و عموماً زمین های این ولایت طور یک فصله یا بطور یک سال در میان کشت می شود.

این ولایت دارای اراضی وسیع مختلف النوع بوده که سلسله کوه های مرتفع، کوتل ها و راه های صعب العبور اکثراً در شرق این ولایت موقعیت دارد. کوه های مالمند، اسپندو، اوزمین، کوه مشکانها، کوه شور،  کوه غژدان، لورکوه، کوه ششپیرو و کوه زآب در شرق اینولایت در اطراف ولسوالی های پرچمن، گلستان و بالابلوک قرار دارد.

این سلسله کوه ها رشته های امتداد یافته و کوچکتری است از سلسله کوه های سیاه کوه و پاروپامیزاد.

کوتل هاییکه مناطق شرق اینولایت را با سایر نقاط وصل مینماید عبارت اند از: کوتل منه، کوتل اوزمین، کوتل سرخ، کوتل بی جی بست، کوتل فرنگی، کوتل خرمالق، کوتل سنگلان، کوتل رجان، کوتل نل غوجه و غیره.

همچنان، سلسله کوه های خرمالق، لورکوه، کوه های توت و چکاب، کوه صفرک، کوه کلندزده، کوه کورجی، کوه بشتو، کوه تکه،کوه خاکسفید، کوه بی بی چه باران، کوه دروز، کوه دوازده امام، کوه آتش فشان، کوه قوچ و غیره، در مناطق مرکزی و غرب اینولایت، عموماً از شرق به غرب موقعیت یافته و به زیبایی طبیعی این ولایت افزوده است. راضی هموار و دشت های پهناور، عموماً در جنوب و غرب این ولایت گسترده شده است. دشت بکواه که از جمله مشهورترین دشت های کشور است، در جنوب این ولایت موقعیت دارد.

همچنان دشت خسپاس، دشت نصرالله و دشت بابوس نیز، اراضی وسیعی از اینولایت را احتوا نموده است.

جهیل سیستان و هامون سابوری (در جنوب غرب ولایت فراه، موقعیت داشته) آب های رود خانه های اینولایت را در خود جمع و بعداً با آب های رود هیرمند جانب اطراف شهرستان زابل و از طریق رود سرشیله ( کشور ایران )  به گود ذره سرازیر می نماید.

جمعیت ولایت فراه حدود (۴۷۴۳۰۰) نفر تثبیت گردیده است. ولی احتمالاً جمعیت فراه به (یک میلیون) نفر (بشمول مهاجرینی که در کشور ج. ا. ایران هستند) تخمین زده می شود.

این ولایت دارای ده ولسوالی و  1265 قریه است که ذیلاً مسافه و موقعیت ولسوالی های آن توضیح داده می شود:

  1. خاکسفید  ( شمال فراه ) - مسافه از مرکز ۴۸ کیلومتر - تعداد قریه ۷۶
  2. بکواه ( جنوب شرق فراه ) - مسافه از مرکز ۹۵ کیلومتر - تعداد قریه ۱۱۶
  3. پشت کوه ( غرب فراه ) - مسافه از مرکز ۶۰ کیلومتر - تعداد قریه ۵۷
  4. گلستان ( شرق فراه ) - مسافه از مرکز ۲۴۰  کیلومتر - تعداد قریه ۲۱۹
  5. پرچمن ( شمال شرق فراه ) - مسافه از مرکز ۳۲۰ کیلومتر - تعداد قریه ۲۹۶
  6. پشترود ( شمال فراه ) - مسافه از مرکز ۲۸ کیلومتر - تعداد قریه ۵۷
  7. اناردره (شمال غرب فراه) - مسافه از مرکز ۷۵ کیلومتر - تعداد قریه ۳۹
  8. پشت کوه (غرب فراه) - مسافه از مرکز ۶۰ کیلومتر - تعداد قریه ۹۳
  9. بالابلوک (شرق فراه) - مسافه از مرکز ۵۰ کیلومتر - تعداد  قریه۹۷
  10. جوین (جنوب غرب فراه) - مسافه از مرکز ۹۳ کیلومتر - تعداد قریه ۷۴

ولایت فراه از شرق به غرب، از ولسوالی پرچمن تا مرز ج. ا. ایران حدوداً ( ۵۱۱ ) کیلومتر طول دارد، که نزدیکترین ولسوالی آن به مرکز یعنی شهر فراه، پشترود و دور ترین ولسوالی آن، پرچمن می باشد.

مرتفع ترین نقطه فراه، قله امروتک ( بالای کوه غژدان ) در ولسوالی پرچمن ( با ارتفاع ۴۱۸۲ متر ) و پایینترین نقطه  آن هامون صابری با (۴۵۰) متر ارتفاع از سطح بحر در جنوب غرب فراه موقعیت دارد.

..  ماخذ: فراه دات كام

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 4:57 PM | نویسنده : بريالي محمدي

خاطرات یک سیاح

فراه ( 165 ) سال قبل

        تهیه و ترتیب: عبدالرحمن وقار (جوینی)

ماخذ: فرا دات كام

 

  جی پی فریه در سال 1845 م 1261 هـ. ش دوباره از فرانسه به مقصد ایران حرکت کرد. ابتدا به بغداد و سپس به ایران آمد. شهرهای ایران از جمله تهران را گش و از طریق مشهد وارد افغانستان شد. وزیر یارمحمد خان الکوزی حاکم مقتدر هرات او را در محضرش کمک نمود سفر او بکشور ما مصادف به تهاجمات انگلیس در خاک ما بود.

بهرصورت حاصل این مسافرت های پر از ماجرا و خطر فریه کتابیست تحت عنوان

« سفر با کاروان و سرگردانی در ایران، افغانستان، ترکستان و بلوچستان » که کتاب مذکور به فرانسه و انگلیسی چاپ شده است.

یک بخش این کتاب مربوط  به سفر او در سیستانست. نامبرده از سیستان هم به هرات و هم به قندهار در دو نوبت از مسیر فراه سفر کرده است خاطرات سفر از آنزمان مفصل و طویل است. اما ما شرح اطلاعات تاریخی او را در مورد تاریخ فراه و خصوصاً سرگذشت قلعه فریدون جالب تر یافتیم، ترجیع دادیم تا در مجله فراداتا به چاپ برسانیم.

 دو شهر به فاصله یک ساعت راه از یکدیگر هر دو نام فراه دارند. شهر قدیمی تر که قبل از زمان اسکندر ساخته شده، به فاصله نیم ساعت راه، جنوب رود فراه در وسط یک دشت واقع شده که از سه طرف با برآمدگی ها رشته کوهای پارو پامیسوس محاط است. این کوهها مشرف به ورودی شهر هستند. سنت جنوبی شهر باز و مشرف به افق دشت است. و در همین سمت، ابتدا دو یا سه تپه مجزا در جلوی دهانه هلمند، سپس دریاچۀ رستم و آنگاه دشت سیستان واقع است. شهر جدید فراه به شکل متوازی الضلاع بوده و در جهت شمال به جنوب قرار دارد. مساحت آن  نیم فرسخ می باشد.

 

بجز اختلاف در اندازه، شهر جدید فراه مشابه هرات و مانند آن با خاکریزهای عظیمی محاط می باشد که مخلوط خاک و خرده چوب است و یک راه سرپوشیده دور تا دور آن از بیرون ساخته شده است. ارتفاع خاکریز از 35 تا 40 فوت بوده و در بالای آن برج های بسیاری وجود دارند که با پرده های به هم وصل هستند. خاکریز به حدی سفت است که نیزه در آن فرو نمی رود چند فرماندار تصمیم گرفته اند که آنرا خاک برداری کنند ولی مؤفق نشده اند. حتی آب بستنبه آن نیز باعث نرمی نمی شود فقط دوچیز در آن تأثیر دارد یکی سرکه و دیگری ذوب برف است. اما سادات ملکوت پسر شاه کامران، حاکم قبلی فراه مرا مطمئن ساخت که آنطرف ها به ندرت برف می بارد . وقتی برف ذوب می شود وقتی برف ذوب می شود خاک نرم میگردد ولی با اولین تابش آفتاب و تبخیر آب سخت تر از قبل می شود. روایات موجود است به داستان ذوب برف اشاره می کند ولی سکنه محلی تقریباً جز یک بار در قرن نمی تواند اثر ذوب برف را به چشم خود به بیند.

     یک کانال عمیق و عریض بیرون خاکریز وجود دارد که به دلخوا می توان آنرا پر آب کرد. این کانال خط دفاعی اول قبل از خاکریز است. ارگ جائی در گوشۀ شمالی را اشغال می کند. شهر دو دروازه دارد یکی دروازۀ هرات در مرکز ضلع شمالی و دیگری دروازۀ قندهار درست تقطۀ مقابل آن در ضلع جنوبی می باشد.

    روایات باستانی که تا امروز سینه به سینه نقل شده در یک مسئله متفق القول می باشد و آن اینکه فراه شهری بسیار قدیمی است و تا اشغال آن توسط قوای چنگیز خان بسیار آباد بوده است. 

 

چنگیزخان تمام خانه را ویران کرد اما هر چه کرد نتوانست استحکامات را از بین ببرد و آن ها به همان محکمی که امروز هستند باقی ماندند. فاتح مغول بعضی سکنه را بخشید ولی آنها را به محل دیگری به فاصله یک ساعت راه در جهت شمالی به ساحل راست رودخانه منتقل کرد. محل جدید نیم ساعت راه از رودخانه فاصله داشت. اگر بتوان از روی خرابه های موجود قضاوت کرد محل جدید شهری بزرگ بوده است. آثار قلعه، استحکامات و بسیاری متعلقات دیگری شهر جدید هنوز باقی مانده که روی یک تپۀ بزرگ قرار دارند اما تمام خانه ها ویران شده است و زمین پوشش ضخیمی از بوته و خاربن دارد، که مخفی گاه خوبی برای انواع شکارها به ویژه خرگوش، با قرقره و کبک است. تعداد کثیری آجرهای پخته تقریباً بطول 3 فوت و 4 اینچ در حول و حوش محل قصر ریخته اند. بی تردید محل اصلی کاربرد آنها قسمت های داخلی شهر بوده و از تزئینات روی آنها معلوم است که از نوع خط میخی هستند.

         آشکار است که آجر ها زمانی تعلق به مغاره های شهر باستانی داشته است و بقایای آن ها از شهر قدیم جمع آوری شده و در ساختن شهر جدید به دستور چنگیز خان مورد استفاده قرار گرفته اند. شهر جدید بسرعت رشد کرد و بزودی تبدیل به یکی از مهمترین شهر های سیستان شد. این وضع تا زمان شاه عباس کبیر ادامه داشت تا اینکه آن پادشاه دستور داد شهر را محاصره کردند مقاومت اهالی شهر               و طولانی بود ولی بالاخره در اثر حملات شدید، شهر و غارت شد. سکنه شهر مجدداً به استحکامات  شهر قدیمی پناه بردند و مصائب ناشی از آن جنگ به زودی فراموش شد و زندگی از نو دائر گردید این شهر تا پایان حکومت سلسله صفوی در رونق و صفا به حیات خود ادامه داد.

     نادر شاه افشار حتی قبل از اینکه شهر را کاملاً  ویران کند آنرا تحت نفوذ خود در آورده بود. با این همه محاصره شهر و جنگی خونین و طولانی آغاز شد در طول این جنگ شهر فراه حدود دو ثلث سکنۀ خود را از دست داد حتی امروز در پاشنه های داخلی خاکریز دور شهر آثار فرورفتگی های دود گرفته ای دیده می شود که از اصابت گلوله های توپ خانۀ نادر شاه بوجود آمده اند. در بیرون شهر، به فاصلۀ کمی از دو گوشۀ شمالی، آثار دو          عظیم دیده می شود که در آن جنگ حفره کرده بودند تا از آنجا بتوانند زیر دیوار شهر را خالی کرده و منفجر کنند مشاهده می شود که این نقب ها از نظر علمی بسیار خوب طراحی شده اند و در واقع بهتر از آن هستند که مهندسین آن زمان ایران می توانستند بسازند. احتمالاً آن ها تحت نظارت مهندسین فرانسوی سپاه نارشاه ساخته شده بودند.

         از آن زمان به بعد شهر فراه به دفعات توسط تاتاریها، ایرانی ها و افغان ها تصرف و اشغال شد و در نتیجه به تدریج توان و رونق شهر به افوال گرائید. در سال 1337 م 1216 ش جمعیت فراه حدود 6000 نفر بود اما یکسال بعد از آن سردار محمد صادق خان به دستور پدرش، شهر را با یک عده سواره نظام محاصره و تصرف کرد. و سکنه را به قندهار کوچ داداین عمل به منظور آن صورت گرفت که شاید توجه محمدشاه هرات را محاصره کرده و در شرف تصرف آن بود و قتی شاه ایران نتوانست هرات را فتح کند و دست خالی به ایران برگشت قوای قندهار به گرشک عقب نشینی کرد و فراه که از سکنۀ خود محروم شده بود مجدداًَ به سیطره حاکم هرات در آمد. در حال حاضر بیش از 60 خانه در داخل شهر و جود ندارد. در حالی که شهر می تواند به راحتی 4500 نفر را در خود جای دهد. اغلب خانه ها ویران و متروک افتاده اند و دود پراگندۀ که اینجا و آنجا از خانه های مسکون بلند می شود تنها نشانۀ وجود انسان درین شهر مرده محسوب می شود. بازارهای شهر که از این دروازه تا آن دروازه کشیده شده بودند امروزه تنها از خرابه ها و پی ها باقی مانده قابل تشخیص اند استخرهای بزرگ که در تابستان خشک هستند دور تا دور داخل شهر کشیده شده اند. و منابع خوبی جهت تجمع نمک بشمار می روند. از این، اصلاح یارمحمد خان برای تولید باروت استفاده می کند.

         شهر فراه مثال خوبی برای نشان دادن مشکلات             مطلب قطعی در جغرافیای آسیای مرکزی است. جائی که امروزه می توانست یک مرکز آباد و پر رونق تجمع جمعیت باشد. یکروزه تبدیل به بیابان شده است. افغان ها به حدی به تغییرات و جا به جائی های ناگهانی و اجباری عادت کرده اند که هرگز خود را به خاک وابسته نمی سازند خانه ای آنها کشور شان است. در عرض دو روز یک خانوار خانه مناسبی از گل با سقف  و درب چوبی می سازد و در آن زندگی می کند. و سهولت و سرعت انجام این کار نشان می دهد که آنها تا چه حد برای تغیر مکان زندگی آمادگی دارند، آنها می بینند که با چه سهولتی شهر ها ایجاد می شوند و سپس از بین می روند. بدون آنکه اثری از خود باقی گذارند. بس شهرهای که مسافران از آنها نام می برند در حالی که مسافران قبلی اثری از وجود آنها ندیده بودند و برعکس چه شهرهای که سیاحان قبلی می بینند و سیاحان قبلی می بینند و سیاحان بعدی اثری از آنها پیدا نمی کنند. تعجب آور نخواهد بود اگر سیاحان اروپائی که بلافاصله بعد از من به فراه سفر خواهند کرد یا اثری از این شهر نه بینند یا اینکه آنرا بسیار پر رونق و آباد بیابند. تمایل و هوس فرمانروایان برای برای جابجا و بنیان کن کردن تمام سکنۀ یک محل یا یک قوم چنان امر محاسبه و برآورد تعداد سکنه مراکز جمعیت در آسیای مرکزی را مشکل کرده که این برآورد قطعاً هرگز به دقت عملی نخواهد شد ارقام جمیعت یک منطقه ممکن است در عرض یکروز در مقیاس هزاران نفر تغیر کند هیچ رقمی قطعی تلقی نمی شود. هیچ آماری قابل اتکاء نیست و همه چیز اعم از تعداد جمعیت و هر چیز دیگر در معرض تغیر و تحول است. از آزادی، و حقوق مدنی کوچکترین نشانی به عنوان حقوق مرد دراین سرزمین وجود ندارد. تنها چیزی است که غالب است حق روز شجاعت است. مفاهیم آزادی این مردم در بی نظمی، هرج و مرج قتل و غارت بوده و سیاست بزرگان آن ها مبتنی بر فریب دوست و دشمن و تصرف مالکیت و دارائی شان است هر چه باشد حکام و رعایا در خور هم هستند، زیرا ارگ فرمانروایان زور بکار بردند مردم چیزی به عنوان مالیات نخواهند پرداخت آنها انقلاب           به خطر انداختن جان و مال و آزادی زن را، در پرداختن مالیت حقه بصورت داوطلبانه ترجیح می دهند. مالیات گیری در افغانستان همیشه با کشمکش و جدال بین مالیات دهنده و مالیات گیرنده توأم بوده و هرگز بصورت مسالمت آمیز یا داوطلبانه انجام نمی شود.

      به هر حال شهر فراه همین ساختمان های خرابه است. ولی از نظر نظامی فوق العاده اهمیت دارد. احرار مستمر اجیران افغان به تسلط برین شهر دلیل اهمیت آن است هر کس که این شهر را در دست داشته باشد یک پایش در قندهار و وپای دیگرش در هرات بوده و دروازۀ شمالی سیستان را تحت تسلط دارد. اگر ایرانیان یا روسها روزی بخواهند به امپراتوری هند بریتانیه حمله کنند قطعاً تسلط بر شهر فراه بر ایشان حیاتی خواهد بود.

       برای جلوگیری از  اطاله کلام نوشتۀ فریه را در اینجا خاتمه داده و برای نشر باقی خاطرات و نظریات وی خوانندگان محترم را منتظر می گذاریم.

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, | 3:46 PM | نویسنده : بريالي محمدي

شناسنامه جغرافيايي فراه

فراه با مساحت  332 49 كيلومتر مربع ولايتي است كه در غرب افغانستان كه با ايران همسرحد مي باشد. يكي از ولايات پر نفوس افغانستان بوده كه از شمال به هرات، از شمال شرق به غور، از جنوب به نيمروز، از جنوب شرق به هلمند و از غرب با ايران 262 كيلومتر هم سرحد است.

فراه از سطح بحر 757 متر ارتقاع دارد. اقليم آن نيمه صحرايي بوده كه تابستان گرم و زمستان خشك دارد. اقليم فراه در طول سال، ميان منفي 5 و مثبت 45 درجه سانتي گريد در نوسان مي باشد.

اراضي آن از شرق به غرب، از دامنه گسترده سياه كوه به سوي دشت هايي كه تا مرز ايران پراكنده مي شود، اما زلزله خيز نيست.

پائين ترين سطح زمين فراه در هامون صابري و جهيل سيستان از سطح بحر 470 متر ارتفاع دارد و بعد از گود زره در جنوب نيمروز، پائين ترين سطح كشور مان را نشان مي دهد. اما ولسوالي پرچمن در شمال شرق فراه كه دورترين ولسوالي از مركز فراه محسوب مي شود، از سطح بحر 3098 متر ارتفاع دارد و نشان مي دهد كه فراه در شرق اقليم سرد و هر چه به غرب مي رود گرمتر مي شود. فراه شرقاً و غرباً فاصله كلاني را مي سازد كه از پرچمن تا مرز ايران 511 كيلومتر فاصله را نشان مي دهد.

فراه را شمال هاي گرم تموزي و سياه بادهاي سرد زمستاني در خود مي پيچد. جز ولسوالي هاي گلستان و پرچمن كه اقليم سرد تري دارند، اين دو شَمال تمام نقاط اين ولايت را در طول سال آزار مي دهند. شَمال هاي گرم تموزي كه از دامنه هاي كوه اناردره برمي خيزند، به عرض حدود 80 كيلومتر، در مسير دشت بابوس به سوي دشت محمد آباد و درزك و بادك تا ولسوالي جوين در شرق جهيل سيستان كشيده مي شود كه اكثر با ريگ روان و توفان هاي شني مي باشند.ريگ روان در بعضي نقاط اين مسير تپه هاي بزرگي را مي سازد و گاه مركز ولسوالي جوين را زير ريگ فرو برده و حاصلات آن را از بيخ و بن مي كشد.

ولسوالي جوين با عبور از دشت دغال دختر در گود وسيعي قرار دارد و چون حد فاصل ميان اين گود و جهيل سيستان را "پت جوين" مي سازد، لذا گاهگاهي ريگ هاي روان قادر به عبور از پت جوين نشده، درمركز دهات اين ولسوالي چنان نشست مي كنند كه زندگي را در آن ناممكن مي سازند.

بيشتر بخش هاي جنوب فراه در تاريخ سيستان جزئي از سيستان قديم به حساب مي آيد و بخشي از آن كه به سبزوار(شيندند) چسپيده، بخشي از خراسان كهن شمرده شده است. نام جاهاي خاص و تاريخي در فراه چون تخت رستم، قلعه كك كهزاد، شهر اسفنديار و غيره، نشان مي دهند كه هنوز مهر سيستان قديم از فراه زدوده نشده است و شاهدي بر سيستان بودن آن است. اسكندر مقدوني نيز در 250 قبل از ميلاد از فراه عبور كرده و به سلسله ساختن حصارهاي سكندري در جوين فراه اسكندريه به نام "پروفتازي" ساخته و در تاريخ ثبت شده و نشان مي دهد كه در گذشته جوين پر از آب و پوشيده از مرغزار بوده است. يكي از خط هاي تهاجمي لشكريان چنگيزي به سوي ايران نيز از جوين گذشته كه بر علماي مشهور جويني جفا هاي بسياري روا داشته بودند.

اين حوقل جغرافي مي نويس مشهور عرب در اواسط قرن چهارم هجري، شهر فراه را جلگه پهناوري تصوير مي كند كه خانه هايش گلي و مشتمل بر 60 روستاست كه صاحب باغ ها و كشتزارهاي فراوان است. ميوه فراوان، مخصوصا خرماي زيادي دارد. گرچه امروز فراه باغ هاي منظم خرما ندارد، اما اگر از فرق بامي به خانه هاي مركز فراه نگاه شود، حداقل 400 درخت خرما رامي توان شمرد و هوتلي بنام ( هوتل خرما) در (شابازار) فراه وجود دارد كه در مقابل آن درخت خرمايي سبز است و در موقع حاصلدهي خوشه هاي زرد و بزرگ از گريبان آن به پائين آويزان ميباشد كه تاييديست بر آنجه ابن حوقل در باره آن نوشته است. درختان خرما در بسياري از قراء فراه به صورت پراكنده، ديده مي شود، اما جزئي از باغداري امروزه فراهيان به حساب نمي آيد، بيشتر خود رو و زينتي مي باشند.

ياقوت حموي 200 سال بعد از ابن حوقل در اثر معروفش معجم البلدان، بازهم فراه را با 60 قريه اش تاييد مي كند

كوه هاي فراه از شرق به غرب از سياه كوه به سوي مرز ايران كشيده شده كه هر چه به غرب كشانده ميشوند به همان اندازه، از ارتفاع آن كاسته ميشود و در مرز با ايران به كوه هاي بچه هايي كه شبيه تپه زار اند، منتهي مي گردند و موازي با آن ميان كوه ها فاصله ايجاد شده دشت هاي كلاني را مي سازند. از دامنه هاي سياه كوه در شرق و غرب دو درياي فراهرود با طول 332 كيلومتر (از فاصله سه كيلومتري شهر فراه مي گذرد) و هاروت رود به طول 350 كيلومتر از غرب به شرق كشيده مي شود و هر دو به هامون صابري در مرز ايران مي ريزند. كوه هاي خاكسفيد، بيپچه، چكاو، لور كوه، سياه جنگل، انار دره، قلعه كاه، آتشخانه، كوپال، جوريز، تكه، مرده ها، غوچ، كلنك زده، كرجي، بشتو و خير آباد از كوه هايي به نام فراه مي باشند.

دشت هاي بابوس، محمد آباد، خسپاس، دغال دختر، پت جوين، خوله كفتري، بكوا، و دهها دشت خورد وبزرگ ديگر كه اكثر آنها نام محلي دارند، جنوب و غرب فراه را مي سازند. اكثر اين دشت ها خاكي و شني بوده، آماده كشت و زراعت بوده، در صورتي كه آبهاي فراه مهار گردند، زمين هاي قابل زرع آن براي نيمي از بيكاران كشور زمينه كار را ميسر مي سازند.

فراه كه بيشتر از آبهاي فراهرود و هاروت جهت كشت و زراعت استفاده مي كنند، اكثر آب هاي زير زميني آن شيرين مي باشند.

استفاده از كاريز و واتر پمپ براي زراعت در فراه بسيار معمول مي باشد. بيش از يك هزار نخ كاريز در فراه وجود دارد و با اينكه استفاده از واتر پمپ و خشكاندن آبهاي زير زميني بسياري از اين كاريز ها را خشكانده اما باز هم كاريزهاي زيادي در سرتاسر فراه فعال مي باشند. مردم عموماً آب نوشيدني را از چاه مي كشند و به صورت غير صحي مورد استفاده قرار مي دهند و در شهر فراه نيز سيستم آب صحي وجود ندارد.

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

صفحه قبل 1 صفحه بعد

  • دانلود فیلم
  • قالب وبلاگ
  • سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ